- ٠5كتاب ومضات في الإسلام
- /
- ٠05الباب الرابع - موضوعات إسلامية
بخاري در صحيح خود از ابو
هريره از پیامبر روایت کرده که فرموده است:
(( ((لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقْبَضَ الْعِلْمُ، وَتَكْثُرَ الزَّلَازِلُ، وَيَتَقَارَبَ الزَّمَانُ، وَتَظْهَرَ الْفِتَنُ وَيَكْثُرَ الْهَرْجُ، وَهُوَ الْقَتْلُ الْقَتْلُ، حَتَّى يَكْثُرَ فِيكُمْ الْمَالُ فَيَفِيضَ))
((قیامت بر پا نمیشود تا علم برداشته شود، زلزلهها زیاد شوند، زمان کوتاه شود، فتنهها بسیار گردند و آشفتگی افزون شود که آن کشتار است. کشتار است و تا اینکه مال و ثروت شما بسیار زیاد و لبریز شود.)) ))
پس
در هر زمان میشنویم که درجایی زلزلهای شده است و در جایی دیگر زلزلهای دیگر شده
است و این اخبار زود زود پخش میشود و شدت این زلزلهها افزایش مییابد و زندگی
چند ده هزار نفر را پایان میدهد. کثرت و شدت آن مصداق این حدیث رسول خدا است که
از روی هوا و هوس حرف نمیزند بلکه به او وحی میشود. این زلزلهها وظیفه دارند که
معنای زلزلهی اصلی را برایمان بیان کنند که خداوند وعدهاش را داده است، خداوند
میفرماید:
﴿ ﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ﴾
(اى مردم، از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزلهی رستاخيز امرى هولناك است.) ﴾
زمین
یکی از پرتراکم ترین سیارههای منظومهی شمسی است. تراکم زمین پنج برابر بیشتر از
تراکم آب است و دانشمندان زلزله را حرکت درون زمین میدانند، به طوری که فشار
زیادی از آن سرچشمه میگیرد که پوسته آن را تحمل نمیکند بنابراین پوسته شکافته میشود.
این شکاف پوسته زمین زلزلهای است که اخبارش را گاه گاه میشنویم. میدانیم که
ضخامت این پوسته بیش از نود کیلومتر است. جنس آن از سنگهای بازالت است که از سفتترین
نوع سنگها است و با این وجود شکافته میشود. اما این فشار از درون زمین که پوستهی
بازالتی بیش از نود کیلومتری آن را میشکافد چیست. این یک جنبه از معنای این سخن
است که خداوند قدرتمند است. خداوند میفرماید :
﴿ ﴿ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾
(خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است.) ﴾
یکی
از دانشمندان میگوید: در سال 1556م زلزلهای در چین رخ داد که جان هشتصد وسی هزار
نفر را در چند ثانیه گرفت و در سال 1730م در هند زلزلهای رخ داد که زندگی صد
وهشتاد هزار تن را از آنان گرفت و در سال 1923 در چین زلزلهای رخ داد که منجر به
مرگ صدهزار تن شد و در ایتالیا زلزلهای رخ داد که جان سی وپنج هزار نفر را گرفت
فقط در چند ثانیه.
﴿ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ﴾
(اى مردم از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزلهی رستاخيز امرى هولناک است.) ﴾
از
یک دانشمند بزرگ در زمینهی زلزله شناسی پرسیدند: آیا میتوانیم با علم فراوان
امروزه زلزله را پیش بینی کرد حتی یک ربع قبل از آن؟ گفت: خیر، اما حیوانات بسیاری
هستند که به بی عقلی و بی خردی مشهورند و یک ربع پیش از زلزله از وقوع آن خبردار
میشوند، زیرا این حیوانات مانند انسان مکلف نیستند وهدف زلزله هم نمیباشند.
خداوند
میفرماید:
﴿ ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾
(ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند ولى انسان آن را برداشت، به راستى او ستمگرى نادان بود.) ﴾
خداوند میفرماید:
﴿ ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا﴾
(آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود.) ﴾
زلزلت
یعنی به شدت تکان خورد، حرکت کرد و ناآرام
شد. بزرگ وشدید و بالاخره زلزلهای که بعد آن زلزلهای نخواهد بود و آن زمان قیامت
است و این زلزلههای زمینی تنها یک نمونه کوچک ومحدود از آن است.
﴿ ﴿ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا﴾
(و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند.) ﴾
او
انسان است، نخستین مخلوقی که برای بهشتی به پهنای آسمانها و زمین آفریده شده است،
زیرا بردوش کشیدن امانت را پذیرفت. پس خداوند هر آنچه در آسمانها و زمین بود را
در اختیار او قرار داد و او را جانشین خود در زمین ساخت. اگر عقلش بر شهوت غالب
شود از فرشتگان هم برتر است و اگر شهوتش بر عقلش غالب شود از حیوان هم پستتر میشود.
﴿ ﴿ وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا﴾
(و انسان گويد [زمين] را چه شده است.) ﴾
از
روی تعجب و ترس.
﴿ ﴿ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا﴾
(آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد.) ﴾
و
هر کار خوب و بدی که انسان در روی زمین کرده باشد.
﴿ ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا﴾
([همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى كرده است.) ﴾
آن
را به سخن وا میدارد و به او اجازه میدهد و دستور میدهد حرف بزند.
﴿ ﴿ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا﴾
(آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجهی] كارهايشان به آنان نشان داده شود.) ﴾
تنها،
پراکنده، بدون گردهمایی، بدون تجمع، بدون یاری و حمایت باطل، بدون قدرت و بدون
غرور و برتربینی. خداوند میفرماید:
﴿ ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾
(امروز بر دهانهاى آنان مهر مى نهيم و دستهايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان به آنچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند.) ﴾
می
فرماید:
﴿ ﴿لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ، فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ﴾
(تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود پس هر كه هموزن ذره اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.) ﴾
یعنی
به میزان یک ذره که تجزیه ناپذیر است:
﴿ ﴿خَيْرًا يَرَهُ، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾
(و هر كه هموزن ذره اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد) ﴾
پاداش
یا عذابش را دریافت میکند.
از
حديث عبد الله بن عمرو به روایت ابو داود، نسائي، ابن حبان وحاكم و تصحیح وی از
عبد الله بن عمرو آمده است که: مردی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت:
(( ((أَقْرِئْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ: اقْرَأْ ثَلَاثًا مِنْ ذَوَاتِ الر فَقَالَ كَبُرَتْ سِنِّي وَاشْتَدَّ قَلْبِي وَغَلُظَ لِسَانِي قَالَ فَاقْرَأْ ثَلَاثًا مِنْ ذَوَاتِ حاميم فَقَالَ مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَقَالَ: اقْرَأْ ثَلَاثًا مِنْ الْمُسَبِّحَاتِ فَقَالَ مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَقَالَ الرَّجُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَقْرِئْنِي سُورَةً جَامِعَةً فَأَقْرَأَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا فَقَالَ الرَّجُلُ وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ لَا أَزِيدُ عَلَيْهَا أَبَدًا ثُمَّ أَدْبَرَ الرَّجُلُ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَفْلَحَ الرُّوَيْجِلُ مَرَّتَيْنِ))
((ای رسول خدا، چیزی به من بگو تا بخوانم. فرمود: سه سوره از سورههای (الر) بخوان. گفت: سن من زیاد است و قلبم ضعیف و زبانم خشک شده است. فرمود: سه سوره از سورههای (حم) بخوان. باز آن مرد همان حرف را تکرار کرد. فرمود: سه سوره از سورههای (سبح) بخوان. باز آن مرد همان پاسخ را داد و گفت: ای رسول خدا، یک سوره جامع برایم بخوان. پیامبر سوره زلزال را برایش خواند تا پایان یافت. مرد گفت: به کسی که تو را به حق برانگیخته است هرگز بیشتر از این نخواهم خواند... و رفت. پیامبر فرمود: این مرد بینوا دو بار رستگار شد.)) ))
ده چیز بیهوده است: علم بی
عمل، عمل بی اخلاص وخودسر، ثروت بی انفاق که صاحبش در دنیا از آن سودی نبرد و برای
آخرت پیش نفرستد، قلب خالی از محبت خدا وعشق و انس به او، بدن دور از طاعت و خدمت
خدا، محبت بی ارتباط به خشنودی خدا و فرمانبری دستوراتش، وقت بیهوده خالی از درک
وفهم و غنیمت شمردن نیکی وتقرب الهی در آن، اندیشهی بیهوده، خدمت به کسی که تو را
از خدا دور میکند و نزدیک نمیکند و در دنیا سودی برایت ندارد و ترس و امید به
کسی که در قبضهی قدرت الهی است و بندهی او است و سود و زیانی ندارد و مرگ و
زندگی وحشر ونشری به دست او نیست.
الیته
بزرگترین این بیهودگیها دو بیهودگی است که اساس هر بیهودگی است. بیهودگی قلب و
اتلاف وقت. بیهودگی قلب ناشی از ترجیح دنیا بر آخرت است و اتلاف وقت از آرزوهای
بلند. پس تمام فساد در پیروی از هوا وهوس و آرزوهای بلند قرار دارد و صلاح و نفع
کاملا در پیروی از هدایت و آمادگی برای ملاقات با خدا است و او کسی است که از او
یاری جسته میشود.
شگفت
از کسی است که نیازی به او عرضه داشته میشود و وی نیاز و تلاشش را برای انجام آن
به خدا وا میگذارد تا برایش انجام دهد و به دلیل زنده بودن دل وی از مرگ نادانی و
روی گردانی است که به خواستهها اهمیتی نمیدهد و نیز از درد شهوت و شبهه نیز به
دور است ولی اگر دل بمیرد احساس گناه نمیکند!